وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
اس ام اس دلتنگی و متن دلتنگی
5 / 1 / 1392 ساعت 0:36 | بازدید : 7922 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )


الهى گواهى كه گاهى نگاهى ندارد گناهى!





غمگین و بیقرارم زخمی تر از بهارم وقتی تو را ندارم نفرین به هر چه دارم




آنقدر رسم وفا مرده که ترسم روزی مجنون گر زنده شود یادی ز لیلی نبرد.





تنهــــــــــا بودیم یکی تنهاترمون گذاشت و رفت...‬





دلتنگي بد نيست , يادگاريست از آنهايي كه دوستشان داريم و دورند





شب است و در به در کوچه هاى پر دردم، فقير و خسته به دنبال گمشدم ميگردم ،
 اسير ظلمتم ، اى ماه پس کجا ماندى؟ من به اعتبار تو فانوس نياوردم.





قصه اصحاب كهف يك شوخيست اينجا يك روز كه بخوابى همه تو را از ياد ميبرند...





امروز دوباره يادتو داغ دلم رو تازه كرد نبودنت كنار من غمهامو بي اندازه كرد



صبركن سهراب!
گفته بودى قايقى خواهى ساخت. . .
قايقت جادارد؟!
من هم ازهمهمه ي اهل زمين دلگيرم!!!




وقتي كسي دير يادم مي كنه نگرانش نمي شم ، چون شاد بوده كه از يادش رفتم.!





و هميشه حرفي نوك زبانم خواهد ماند ميدانم ؛ جان خواهد داد

و من انگشت به دهان در فكر آن حرف خواهم سوخت





وقتی که از بی کسی غمگین باشی هر کسیو می تونی تحمل کنی هر کسیو ....







عده ای می گویند: هستیم ، در کنارت ، اینجا اما کاش می گفتند: هستیم تا زمانی که خوشی ،
 در کنارت تا زمانی که دهی منفعتی ، اینجائیم ، آنجا نـــه . . .





بيزارم از اين كه اسم هرزگى هايت را آزادى و اسم نگرانى هايم را

گير ميگذارى و براى بى تفاوتى هايت اعتماد را بهانه مى آورى.






طرف چپ پيراهن هايم ، مدتى است تير ميكشد ، چه پيراهن هاى

عجيبى ، حتى وقتى تنم نيستند ، طرف چپ سينه ام تير ميكشد!!!






پارسال با او زير باران راه ميرفتم..‏‎.‎
امسال راه رفتن او را با ديگري در زير باران اشكهايم ديدم..‏‎.‎
شايد باران پارسال هم اشكهاى ديگرى بود!






سالهاســــت عبور کرده ام از خویش . .
یادم بخیــر . . .





میدونی چی سخته؟؟؟ کسی که دوسش داری پیشت بشینه

و در مورد کسی که دوسش داره باهات صحبت کنه...





آدما از مرگ میترسند چون ممکنه فراموش بشن...
اما من زنده ام و فراموش شدم...!!!





خیلی سخته باشی اما دیده نشی ...




از چرخش این روزگار سیرشده ام، از روز و شبم خسته و دلگیر شده ام ،
 چرا مرگ مرا نمی گیرد در آغوش ، به خیالش که جوانم به خدا پیر شده ام،




قيمت اهل وفا يار ندانست دريغ ! قدر ياران وفادار ندانست دريغ !

درد محرومى ديدار مرا كشت افسوس ! يار حال من بيمار ندانست دريغ !





لجم ميگيرد وقتى عاشقانه هايم را مينويسم براى تو! اما همه ميخوانند الا تو



قسمتم نيست ببينم رخ دلدار! ولى هركجا هست بداند كه خرابش شده ام ؟





در گذزگاه زمان خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود می گذرند عشق ها میمیرند
 رنگ ها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا میمانند



اشکاتو کی میشمره وقتی که دستای من از گونه هات دوره

  رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره.....







صدای سازشون میاد اون طرف ها عروسیه سهم

من از این جشن شاد یک آه و یک دلسوزیه







و هرچه از نگاه تو دور شدم به تو نزديكتر شدم!
و حالا...
و حالا كه در مني اوج دوري ماست!!






میدونی سخت ترین لحظه ی زندگی چیه؟وقتی بفهمی

واسه کسی که تموم زندگیته فقط یک تجربه ای...





خزان بنشست و گل با بادها رفت چه آسان میشود از یادها رفت




همیشه بال داشتن و پرواز کردن خوب نیست کلاغ قصه ها

خیلی وقته به خونش نرسیده





تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ، رفته بودی

تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم






همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار امروز
 دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست امروز دیگر مثل همیشه نیست ،
 من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست




گفتی مرا دوست داری ، اما دوست داشتنت دو روز است

دیروز گذشت و آخرش امروز است!



فريادها مرده اند، سكوت جاريست، تنهائي حاكم سرزمين

بي كسي است، ميگويند: خداتنهاست، ما که خدا نیستیم، پس چرا از همه تنها تریم؟









چـــــه زیباست و آرامش بخش ، حس خوابی به درازای ابدیت . . .





یک تلنگر کافی بود، برای اینکه بشکنم، بهرحال از مشتت، ممنون!!!






همه مرا به خنده های باصدا می شناسند؛این بالش بیچاره، به گریه های بی صدا از اینجا احمق
 بودنت شروع می شود؛وقتی می فهمی موجود دیگری را، بیشتر از خودت دوست داری!!!




من ازسوخته دلانم به کسی کینه ندارم/یک شهر پر از دشمن و یک دوست ندارم



خلقت من از روز اول یک وصله ی ناجور بود من که خود راضی

به این خلقت نبود زور بود خلق از من در عذاب و من از اخلاق

خویش ای خدا از این خلقت چه منظور بود؟؟؟





با طلوع خورشید عشق میشود شروع با غروب خورشید عشق

میشود تمام چه شروع زیبایی و چه پایان دل انگیزی ای کاش

همیشه همین گونه بود و جایش خالی نبود...






من میبافم تو هم میبافی من کلاه تا سرت را گرم کنم / تو دروغ تا دلم را گرم کنی.





دلتنگ کودکیم یادش بخیر...
قهر میکردیم تا قیامت و لحظه ای بعد قیامت میشد...







پر میزند از کوچه خیالم باتو با جان و دل عاشقت شدم .
اما تو ؟؟؟؟
یک روز در این کوچه تو را میشکنند امروز من آواره شدم...
فردا تو






به ساحل نگاه تو شکسته قايق دلم ، چقدر منتظر شدم به ديدنم نيامدى

به آرزوى ديدنت گل شقايقى شدم ، چقدر منتظر شدم به چيدنم نيامدى







گاهى نميدانم
چه پیامى را بهانه کنم
تا از حال انکه دلم با اوست
آگاه شوم
این بار که دلتنگى را بهانه
کردم، فردا را چه کنم!!!




ز مرگم هیچ نمیترسم اگر دنیا سرم ریزد

از این ترسم که بعد از مرگ گلم را دیگری بیند.










زمینم ، خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است...
و دیدم عشق را در بسته های زرد و کوچک هدیه می دادند . در اینجا قدر نشناسند مردم ،
 شعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند. نیا باران زمین جای قشنگی نیست!!!





چون خیالت همه شب مونس من است شرم دارم که شکایت کنم از تنهایی!!!!!





همیشه اقرار می کرد که دوستم دارد اما غافل بودم از

اینکه می گویداغراق می کنم که دوستت دارم......







باز امروز دلم ساز غمگين ميزند *در درون ميجوشد و تار جدايى

ميزند* لحظه ها در گذرند زندگي هم غمنامه خود ميزند







بی هيج اجباری می ماند
خاطره ای از تو در يادم
بی آنكه بدانم
دلتنگت ميشوم
بی آنكه بخواهم
بغضم برای توست
و تو بی آنكه بدانی
فراموشم ميكنی







خیلی سخته دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که هیچ بادی نمی وزد ...






نقاش خوبی نبودم ...
اما ...
این روزها ...
به لطف تو ...
انتظار را ...
دیدنی می کشم ...



 


بدنبال كسى هستم كه با درد آشنا باشد، دلش

غمگين خودش ساده كمى از جنس ما باشد






برو ......
من با خودم و دل شکسته ام کنار خواهم آمد .....
قانع کردن دلم بهتر است از تمنای عشق از تو و وجود یخ زده ات





آنروزكه سقف خانه ها چوبی بود!
گفتارو عمل در همه جا خوبی بود!
امروز بنای خانه ها سنگ شده!
دلها همه با بنا هماهنگ شده!




گرگها هرگز گریه نمیکنند اما گاهی عرصه زندگی چنان بر آنها تنگ میشود
که بر فراز بلندترین قله ها دردناک ترین زوزه ها را میکشند





باران کـه میبـارد......
دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود.....
راه می افـتم ...
بـدون چـتـر ...
من بـغض می کنـم ...
آسمـان گـریـه ...





اگر درد داری... تحمل کن...
روی هم که تلنبار شد...
دیگر نمیفهمی کدام درد از کجاس...!
کم کم خودش بی حس میشود...!





گاهی انسان ، به حال خویش می گرید که چرا انسانیت دارد در قبال بعضی ها ..!!!



تو برای من ، "من" بودی؛ اما من برای تو ، فقط "تو" بودم...



بعضی چیزا اینقدر درد داره که دردش دیگه حس نمیشه ....



دقايقي تو زندگيت هست که دلت براي کسي اونقدر تنگ ميشه

که دلت ميخواد اونو از تو رويات بيرون بکشي و توي دنياي واقعي با تمام وجوت بغلش کنی




افساردلم دست خدا بود چنين شد! اي واي اگر دست خودم بود

چه ميشد! مقصود دلم مهر و وفا بود چنين گشت! گر مقصد من جور و جفا بود چه ميشد



تو این دنیا تو این عالم میون این همه آدم ببین من دل به کی دادم

به اون کس که نمیخوادم دلم شیشه دلش سنگه واسه سنگه دلم تنگه




دوستت دارم؛ فقط قلبم خیلی شکسته، میترسم نتونم تکه هاشو کنار

هم نگه دارم و تو از لابه لاش بیافتی بیرون؛اون وقته که دیگه

نمیدونم کی سرقبرم شمع روشن میکنه!





معلم ميدانست! فاصله ها چه به روزمان مي آورند كه به خط فاصله ميگفت: خط تيره ...







خدایا در انجماد نگاههای سرد این مردم دلم برای جهنمت تنگ شده...



خیلی سخته تو چشمای کسی که تمام عشقتو ازت دزدیده و به

جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده زل بزنی و

 به جای اینکه لبریز از کینه و نفرت بشی حس کنی هنوز دوسش داری

خیلی سخته وقتی پشت بشه دیوارهی اشک گونه ها

 تو خیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمه هنوز دوسش داری





جای خالی انسان ها چـــــــه آسان پر میشود با " بی مهری " ...




چه تلخ و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمی تواند سرش کلاه بگذارد…
این سرزمین را با عقل مصلحت اندیش ساخته اند.
پس باید با عقل مصلحت اندیش در آن زیست. و چاره ایی دیگر پیدا نیست و
 من «چنین کردم» اما «چنین نبودم» و این دوگانگی مرا همواره دو نیمه می کرد.




روزی که بود ندیدم….
روزی که خواند نشنیدم….
روزی دیدم که نبود….
روزی شنیدم که نخواند



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 147

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5214
:: باردید دیروز : 4045
:: بازدید هفته : 12144
:: بازدید ماه : 61570
:: بازدید سال : 2193359
:: بازدید کلی : 6093538